پیامبر اعظم (ص)
بعثت با این هدف درعالم پدید آمد که مکرمتهای اخلاقی وفضیلتهای روحی بشرعمومیت پیدا کند وبه کمال برسد.پیامبراکرم (ص)اززمان ولادت تا چهل سالگی تحت عنایت ومراقبت وتربیت الهی بود وارزشهایاخلاقیاش روزبه روزپربارترشد ودرروایت است که «کان أعقل الناس وأکرمهم».
پس ازبعثت کارمهم رسول خدا(ص) دعوت به حق وحقیقت وجهاد درراه این دعوت بود.تعصبات جاهلی مردم آن زمان ووجود دوامپراتوری بزرگ ایران وروم،هیچگاه برهمت پیامبراثرنکرد وسیزده سال تلاش بی وقفه وغیر قابل تصورپیامبردرمکه،دلهایی راتربیت کرد که ستونهای مستحکمی برای بنای امت اسلامی شدند.
پیامبروقت راهدرنداد وبه تزکیه دلها پرداخت وعلم وحکمت رابه خردهاتلقین کرد.ایشان علاوه برآنکه قوانین رابه مردم آموخت،چشم آنان رابرروی حقایق عالم بازکرد.
پیامبراکرم(ص)برای ایجاد نظام اسلامی به پایههای اعتقادی وانسانی احتیاج داشت.ایشان عقاید واندیشههای صحیح رادرقالب کلمهی توحید،عزت انسان وبقیه معارف اسلامی تبیین کرد.اشخاصی که به طورسخت این عقاید را دارا بودند ستونهای انسانی این نظام شدند.
این نظام چند شاخص مهم دارد.ازجمله ی آن شاخصها ایمان ومعرفت است کهانسان را درجهات صحیح پیش میبردویاشاخصهای دیگری چون قسط وعدل،علم ومعرفت،صفاواخوت،صلاح اخلاقی ورفتاری،اقتداروعزت،کاروحرکت وپیشرفت دائمی رامیتوان نام برد.ازآنجاکه غیرمسلمانان هم درمدینه زندگی میکردند پیامبروحدت واخوت رادرجامعه ایجاد کرد.
هدف پیغمبرازهجرت به مدینه،مبارزه باظلم وعاملانش بود.به طورکلی دشمنان ایشان به پنج دسته تقسیم میشدند.پیامبر باهمهیآنها مبارزه کرد؛اما باهر دسته مناسب باخودش برخورد داشت.
دشمن اول،قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه بودند.پیامبرباکسانی که قابل هدایت بودند پیمان بست.ایشان خودش سراغ آنها رفت وآنها راعلاج کرد.
دشمن دوم،مکه بود.مکه به دلیل تسلط اشراف قدرتمند وکافربرآن وهمچنین بهخاطرمرکزیتی(تجاری-ارتباطی)که داشت برای پیامبرتهدیدبزرگی به حساب میآمد.پیامبرمیدانست که خطرعمده ازناحیه آنهاست.
مسلمانان دراولین جنگ خود با این دشمن،یعنی جنگ بدر، با وجود قلّت نیروواسلحه وتنها بانیروی ایمان بردشمن پیروزشدند.اما درجنگ احد،پیامبر پیدا شدن سه خصلت درمسلمانان راعامل شکست مسلمانان دانست.
اول- بهاهم اختلاف کردند ووحدت خود راازدست دادند.
دوم- سست شدند وآن شوروحماسهی اول کاررا نداشتند.
سوم-ازفرمان پیغمبرومسئولان خود سرپیچی کردند.
دشمن سوم،یهودیان بودند.ازآنجا که یهودیان ثروت اصلی مدینه را دراختیارداشتند وهمچنین به دلیل برتری فرهنگی ونیزارتباط باجاهای دوردست،برمردم مدینه تسلط داشتندودستازموذی گری وتخریب برنمیداشتند.پیامبربااین گروه برخورد سازمان یافتهی قاطع داشت.
دشمن چهارم،منافقین بودند.این گروه پست ومعاند که آمادهی همکاری با دشمن بودند،دربین مردم زندگی میکردند،اماسازمان یافته نبودند.پیامبربااینان برخورد همراه باملایمت داشت.
دشمن پنجم،نفس اماره است.چون درون همهی افراد وجود دارد،خطرناکترازبقیهی دشمنان است.بهطوریکه پیامبرجهاد بانفس را جهاداکبرمعرفی میکند.
گاهی فرد مؤمن است،ولی وقتی نفس اماره اش،ایمان را ازاوبگیرد،آنوقت اوراازدرون پوک خواهد کرد.
پیامبرباهمه صریح وروشن حرف میزد،ولی وقتی بادشمن مواجه میشد،باکارسیاسی دقیق دشمن رابه اشتباه میانداخت.
پیامبر(ص) برای تثبیت نظاماسلامی،کارهاوسخنرانیهای مهمی راانجام داد که میتوان به حادثهی غدیراشاره کرد.حادثهی غدیرراازدوبعد میتوان دید.بعداول مخصوص شیعه است. اعتقاد شیعه به خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(ع) هم بیشترازهمهی دلایل مستند به این حادثه است.
بُعد دوم متعلق به همهی فرق اسلامی است.پیامبردرآخرین سفرحج خود،درسخنرانیهایشمطالبمهم وقابل تأملی را که عمدتاً مسائل سیاسی بود،بیان کردتا مسلمان به آن مطالب توجه عمیقی بکند.مهمترینمسألهای که پیامبردراین سفر بیان کردند،[که اهمیت آن با رسالت برابری میکند] این بود که امیرالمؤمنین(ع)رابه عنوان یک نمونهی کامل ازانسان اسلامی معرفی کرد تا به عنوان یک الگوبرای همهی مسلمانان درتاریخ بماند ومردم رابه تبعیت ازایشان موظف کرد.
غدیرنشان دهندهی یکانتخاب وانتصاب الهی وجامعیت اسلام ونمادزعامت ورهبری اسلامی درطول زمان است.