loading...
دیدار 86
abolfazl-shafiei بازدید : 192 سه شنبه 10 بهمن 1391 نظرات (0)

فصل دوازدهم:امام صادق(ع)

امام صادق(ع)مرد علم ودانش،مبارزه وتشکیلات بود.ایشان همه ی حرفهای درست اسلام ومفاهیم اصیل قرآن را که در طول یک قرن واندی تحریف شده بود،به شکل درست بیان کرد وهمین موجب شد که دشمن از او احساس خطر کند همچنین ایشان مشغول یک مبارزه ی دامنه دار و پیگیر برای قبضه کردن حکومت وقدرت وبه وجود آوردن حکومت اسلامی وعلوی بود.تشکیلات امام هم این بود که نمایندگان او درهمه ی شهرها هستند وتکالیف دینی وسیاسی را به اطّلاع مردم می رسانند.

نقشه ی امام صادق(ع)این بود که بعد ازرحلت امام باقر(ع)کارها را جمع وجور کند،یک قیام علنی به راه بیندازد،ازهمه ی مناطق-که شبکه ی حزبی امام صادق(ع)فعّال بود-نیرو به مدینه بیاید و امام به شام لشکرکشی کند،حکومت شام را ساقط کند وحکومت پیامبررا درمدینه برقرارسازد.در زمانی که پیروزی او بر بنی امیّه حتمی بود،بنی عبّاس بعنوان یک جریان مزاحم وفرصت طلب آمدند میدان را گرفتند.بعد ازآن امام صادق(ع)هم با بنی امیّه وهم با بنی عبّاس مبارزه کرد.

خلفای بنی امیّه آنقدرسرگرم بودند که فرصت آن را نداشتند که نسبت به امام صادق(ع)وشیعیان شدت عمل به خرج دهند.امّا بنی عبّاس شعارهای آل علی را به زبان می آوردند؛صورتشان صورت آل علی وعملشان عمل بنی امیّه بود.به همین علّت امام صادق(ع)دردوره ی بنی اُمیّه بدون تقیّه فعّالیّت داشت،امّا دردوره ی بنی عبّاس با تقیّه عمل می کرد.

بنی عبّاس سلسله ی نسبی خود را استدلالی برای حق خلافت خود می دانستند.آنان دوتا سلسله ی نسب داشتند که هرگاه یکبار یکی اش را می گفتند.در یکی می گفتند که پس از پیامبر خلافت مال عبّاس عموی پیامبر است که از بنی هاشم واز همه مسن تر بود وما فرزندان عبّاس ایم.درنسب دوّمی نیز می گفتند:خلافت از پیامبر(ص)رسیده به علی (ع)بعد به محمّد حنفیّه(فرزند حضرت علی(ع))وسپس به علی بن عبد الله بن عبّاس(شاگرد محمّد حنفیّه)که او جدّ ماست وازاو هم به ما رسیده،پس ما خلیفه ایم.

امام صادق(ع) دو مرحله در این راه طی کرد.از سال 114تا خلافت منصور،دوران آسایش وگشایش است که امام توانست از فرصت استفاده کند واوج دعوت شیعی علوی در سرتاسر دنیای اسلام بود.امّا وقتی منصورسرکارمی آید، وضع سخت می شود،زندگی حضرت به دوران زندگی امام باقر(ع) برمی گردد،اختناق حاکم می شود،امام بارها تبعید می شود وحتّی خانه ی حضرت آتش زده می شود.

امام صادق(ع)بعنوان امام حق،به طور صریح وآشکارحکّام زمان خود را نفی می کرد وبرای اثبات امامت خویش،با اشاره به پیوستگی جهاد شیعه وبا سابقه بودن آن،پدران خود را بعنوان امامان حق معرّفی می نمود.ایشان درحدیثی،خود ودیگرامامان شیعه را چنین توصیف می کند:"ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را برمردم لازم ساخته است.انفال وصفوالمال دراختیار ماست."اداره ی شبکه ی تشکیلاتی گسترده درسراسرکشوراسلامی،شاهدی برفعّالیّت های تبلیغاتی گسترده ی امام صادق(ع)است.امّا با این همه،امام ویارانش براصل تقیّه پایبند بودند.آنان بدون آنکه دشمن بفهمد براوضربه وارد می کردند.دراین صورت دشمن ازچگونگی وزمان اجرای عملیّات خبری ندارد.پس تقیّه سپرمؤمن است.

دستگاه خلافت دراسلام،یک رهبری سیاسی مذهبی است وازاین جهت با همه ی دستگاه های دیگر حکومت متفاوت است؛پس خلیفه دراسلام بجزسیاست،متکفّل اموردینی مردم وپیشوایی مذهبی آنان نیز هست.خلفای بنی اُمیّه وبنی عبّاس که ازآگاهی های دینی بسیار کم نصیب وگاه بی نصیب بودند،این کمبود را بوسیله ی رجال دینی وابسته به خود تأمین می کردند.

ازقدیم ترین ادوار اسلامی فقه وحدیث وتفسیر،به دوجریان کلی تقسیم شد.یکی جریان وابسته به دستگاه حکومت های غاصب که دراکثرموارد احکام دین را به اقتضای مصالح،تغییرداده وحکم خدا را تحریف می کردند؛ودیگری جریان اصیل وامین که هیچ مصلحتی را بر مصلحت تبیین احکام درست الهی مقدّم نمی ساخت ودرهرقدم،رویاروی دستگاه حکومت وفقاهت مزدورش قرار می گرفت.درزمان امام صادق(ع)فقه جعفری درمقابل فقه فقیهان رسمی آن روزگار قرارگرفته بود.این فقط یک اختلاف عقیده ی دینی ساده نبود،بلکه دومضمون متعرّضانه را نیز با خود حمل می کرد.نخست ومهمتر:اثبات بی نصیبی دستگاه حکومت ازآگاهی دینی وناتوانی آن دراداره ی امورفکری مردم ودیگرمشخّص ساختن موارد تحریف درفقه رسمی است.

سران دستگاه خلافت به نقش مؤثراین مبارزه ی غیر مستقیم توجّه می داشتند.سخت گیری های نامحدود منصورنسبت به فعّالیّتهای آموزشی وفقهی امام،ناشی ازهمین احساس خطربوده است که این شاهدی برفعّالیّت امام صادق (ع)و معارضه آمیزبودن فقه جعفری با فقه رسمی است.منصورعبّاسی دردرگیریهای رذالت آمیزش با امام صادق(ع)مدّتها آن حضرت را ازنشستن با مردم وآموزش دین به آنان ونیزمردم راازرفت وآمد وسؤال ازآن حضرت منع کرد ومردم به آسانی نمی توانستند پاسخهای آن حضرت را به مسائل پیدا کنند.

امام صادق(ع)توانسته بود به کمک تلاش وسیع پدرانش وسپس خودش یک عدّه مؤمن ومسلمان مکتبی وفداکاردرسراسر عالم اسلام تربیت کند که ازلحاظ پایگاه معنوی بالا بودند.عجیب این است که یاران امام همه جا بودند؛درمدینه،کوفه،شام و...اینها آن شبکه ی عظیم تشکیلاتی امام صادق(ع)است.

موضوع تشکیلات پنهان درزندگی سیاسی امام صادق(ع)ونیزدیگرائمّه،شورانگیزترین وابهام انگیزترین فصل زندگی پرماجرای آنان است.باید پی شواهد وقراین وبطون حوادث ظاهراً ساده ای بود که با دقّت وتأمّل،خبرازجریانهای پنهانی بسیاری می دهد.اگربا چنین نگرشی به سراسرزندگی دوقرن ونیمی ائمّه نظرشود،وجود یک تشکیلات پنهان درخدمت وتحت فرمان ائمّه تقریباً مسلّم می گردد.

نمودارهای مهم وبرجسته درزندگی امام صادق(ع):

1 ـ تبیین وتبلیغ مسئله ی امامت                

2ـتبلیغ وبیان احکام دین وتفسیر قرآن به شیوه ی  فقهی بینش شیعه

3-وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic

وب نوشت انجمنی های ابرکوه

برای دیدن تمام محتویات سایت، این فونت ها را دانلود کنید.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 12
  • بازدید کلی : 15,836
  • کدهای اختصاصی